کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صباحت آب در گلزارش از جوی گهربسته
    نزاکت رشته جان را بر آن موی کمر بسته
    سری از کوچه هر رگ برآورده است مژگانش
    ز شوخی تهمت خون بر زبان نیشتر بسته
    پریشانان همه جمعند و آن نازک میان حاضر
    که غیر از زلف، دیگر طرف ازان طرف کمربسته؟
    نگردد چون کف افسوس هر برگ نهال من؟
    که چون بادام آوردند در باغم نظربسته
    برآورده است از دل جوش چندین عقده مشکل
    ما کمربسته ) گمان ساده لوحان این که (
    نفس از سینه مجروح چون زخمی برون آید
    که آب چشمه پیکان سپهرم در جگر بسته
    همانا دل شکست از من درین دریا حبابی را
    که چندین صف کمر در کشتنم موج خطر بسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha