کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
    کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
    آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش
    جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته
    مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت
    آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته
    از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان
    از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته
    مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت
    گوهر نمی شود بند در رشته گسسته
    تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا
    کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته
    حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد
    فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟
    دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟
    از بحر غم برآورد ما را به دست بسته
    این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت
    دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha