کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کیستم من، مشت خار در محیط افتاده ای
    دل به دریا کرده ای، کشتی به طوفان داده ای
    نیست ممکن چون سپند آرام را بیند به خواب
    موری از دست سلیمان بر زمین افتاده ای
    جنت دربسته ای با خود به زیر خاک برد
    از ازل شد قسمت هر کس دل آزاده ای
    برنمی خیزد به صرصر نقشم از دامان خاک
    وادی امکان ندارد همچو من افتاده ای
    می توان از جبهه عشاق راز عشق خواند
    نیست در صحرای محشر نامه نگشاده ای
    با جگر خوردن قناعت کن که این مهمانسرا
    جز غم روزی ندارد روزی آماده ای
    علم رسمی می کند صائب دل روشن سیاه
    عارفان را بس بود چون صبح لوح ساده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha