کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تکیه چند از ضعف بر دوش عصا دارد کسی؟
    این بنای سست را تا کی بپا دارد کسی؟
    اعتمادی نیست بر جمعیت بی نسبتان
    چند پاس آتش و آب و هوا دارد کسی؟
    چند بتوان عقده در کار نفس زد چون حباب؟
    این بنا را چند بر پا از هوا دارد کسی؟
    عمر با صد ساله الفت بی وفایی کرد و رفت
    از که دیگر در جهان چشم وفا دارد کسی؟
    من که دارم تا غبار افشاند از بال و پرم؟
    وقت بلبل خوش که چون باد صبا دارد کسی
    مطلب کونین در آغوش ترک مدعاست
    برنیاید مطلبش تا مدعا دارد کسی
    استخوانم توتیا شد از گرانی های جان
    این زره را چند در زیر قبا دارد کسی؟
    رنج میل آتشین و پرتو منت یکی است
    چشم بینایی چرا از توتیا دارد کسی؟
    خار صحرای ملامت خواب مخمل می شود
    آتش شوقی اگر در زیر پا دارد کسی
    می شود آخر بیابان مرگ، بی درد طلب
    چون خضر هر گام اگر صد رهنما دارد کسی
    هر که با حق آشنا شد، از جهان بیگانه شد
    نیست با حق آشنا تا آشنا دارد کسی
    بی تکلف، آب خوردن بی رفیقان مشکل است
    من گرفتم چون خضر آب بقا دارد کسی
    پرده جمعیت خاطر بود صائب حجاب
    بد نبیند تا نظر بر پشت پا دارد کسی
    این جواب آن غزل صائب که می گوید ملک
    چند پاس وعده هر بی وفا دارد کسی؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha