کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از نمکدان تو محشر گرد بیرون رانده ای
    برق پیش خوی تندت پای در گل مانده ای
    پیش ابرویت مه نو یوسف زندانیی
    پیش رویت لاله شمع آستین افشانده ای
    از مه عید و شفق زخم درونم تازه شد
    کس چه گل چیند دگر از تیغ در خون رانده ای؟
    دید تا در سرنوشتم خون ز چشمش جوش زد
    نامه تا انجام از سیمای عنوان خوانده ای
    مشک بر ناسورم امروز از شماتت می فشاند
    در سر مستی سر زلف ترا پیچانده ای
    خاک خور، می گفت و گرد خرمن دونان مگرد
    خاک استغنا به چشم حرص و آز افشانده ای
    زرپرستی را بتر از بت پرستی گفته است
    حرص را چون سگ ز صحن مسجد دل رانده ای
    هر که را بینی به درد خویشتن درمانده است
    از که جوید نسخه درمان خود درمانده ای؟
    کیست جز صائب به لوح خاک از اهل سخن
    گرد پاپوش قلم در لامکان افشانده ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha