کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به حوالی دو چشمش حشم بلا نشسته
    چو قبیله گرد لیلی همه جابجا نشسته
    خط و خال بر عذارش همه جابجا نشسته
    نرود ز دیده نقشی که به مدعا نشسته
    ننشسته ناز چندان به حوالی دو چشمش
    که به حلقه های زلفش دل مبتلا نشسته
    سرو کار من فتاده به غزال شوخ چشمی
    که درون دیده من ز نظر جدا نشسته
    به دو دست پرنگارش بنگر ز کشتن من
    که پس از هلاک نقشم چه به مدعا نشسته
    نه مروت است ما را ز جنون کناره کردن
    که به هر گذار طفلی به امید ما نشسته
    که گذشته زین گلستان شب دوش مست و خندان؟
    که به روی گل ز شبنم عرق حیا نشسته
    چه عجب اگر خدنگش به سرم فکند سایه؟
    که به خواب دیده بودم به سرم هما نشسته
    تو که عکس خود ندیدی ز حجاب و شرم هرگز
    به رخت عرق چه دانی که چه خوشنما نشسته
    به زکات حسن بگذر سوی گلستان که گلها
    همه با کف گشاده ز پی دعا نشسته
    ز نسیم بال بستان به نظاره گلستان
    که چراغ لاله و گل به ره صبا نشسته
    ز دو سنگ دانه مشکل به کنار سالم آید
    ننهم قدم به بزمی که دو آشنا نشسته
    به دو چشم ز خاطر غم روزگار شویم
    که غبار بر دل من ز نه آسیا نشسته
    به ثبات حسن خوبان دل خود مبند صائب
    که به روی خار دایم گل بی وفا نشسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha