صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۳۹: دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته آن را که هست شرمی خون خوردن است کارش جز دل غذا ندارد شهباز چشم بسته مشکل ز پا نشیند تا دامن قیامت آن را که از ره عشق خاری به پا نشسته از حرف سخت باشند فارغ گشاده رویان از زخم سنگ باشد ایمن در نبسته مژگان من نشد خشک تا شد جدا ز رویت گوهر نمی شود بند در رشته گسسته تا ممکن است زنهار لب را به خنده مگشا کز راه هرزه خندی است پرخون دهان پسته حسنت به زلف پرچین تسخیر ملک دل کرد فتح چنین که کرده است با لشکر شکسته؟ دست سبوی می را از دست چون گذاریم؟ از بحر غم برآورد ما را به دست بسته این آن غزل که صائب آخوند محتشم گفت دل بردن به این رنگ کاری است دست بسته صائب تبریزی