کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به من شد نرم آن نامهربان آهسته آهسته
    بلی کم زور می گردد کمان آهسته آهسته
    ز بس گرد سرش گشتم ز بس در پایش افتادم
    به من مایل شد آن سرو روان آهسته آهسته
    ازان نازک نهال ای دل به بوی گل قناعت کن
    به حاصل می رسد نخل جوان آهسته آهسته
    همین معنی است بر حسن مدارا حجت ناطق
    که مرغی یاد می گیرد زبان آهسته آهسته
    به کم کردن توان از دست افیون جان بدر بردن
    ببر پیوند از خلق جهان آهسته آهسته
    ز پیری می کند برگ سفر یک یک حواس من
    ز هم می ریزد اوراق خزان آهسته آهسته
    دل روشن درین وحشت سرا دایم نمی ماند
    هوا می گیرد این شمع از میان آهسته آهسته
    به مویی می توان از چرب نرمی برد گویی را
    چه دلها برد آن نازک میان آهسته آهسته
    حریف دلبران شهر قزوین نیستی صائب
    بکش خود را به شهر اصفهان آهسته آهسته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha