کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبح شد برخیز مطرب گوشمال ساز ده
    عیشهای شب پریشان گشته را آواز ده
    هیچ ساز از دلنوازی نیست سیر آهنگتر
    چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده
    جام را لبریزتر از دیده عشاق کن
    از صف دریاکشان آنگه مرا آواز ده
    مرغ دل را بیش ازین مپسند در بند قفس
    شاهباز لامکان را شهپر پرواز ده
    تیره منشین در حریم میکشان چون زاهدان
    پیش یوسف طلعتان آیینه را پرداز ده
    موجه دریای رحمت کار خود را می کند
    اختیار دل به آن زلف کمندانداز ده
    سرمپیچ از بی دلی زنهار از زخم زبان
    بوسه ها چون شمع روشن بر دهان گاز ده
    کوری بی منت از چشم به منت خوشترست
    گر توانی بوی پیراهن به یوسف باز ده
    قابل احسان نمی باشند کافرنعمتان
    از قفس نالندگان را رخصت پرواز ده
    خنده های بی غمی در کوهساران مفت نیست
    همچو کبکان تن به زخم چنگل شهباز ده
    شبنم از روشندلی آیینه خورشید شد
    ای کم از شبنم تو هم آیینه را پرداز ده
    ناله حاضر جواب کوهکن استاده است
    دل ز سنگ خاره کن در بیستون آواز ده
    چون نمودی سیر و دور خویش را صائب تمام
    روشنی چون مه به خورشید درخشان باز ده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha