کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در گلستان برگ عیش اندوختم بی فایده
    چون گل از جمعیت خود سوختم بی فایده
    کیمیای رستگاری بود در دست تهی
    من ز غفلت سیم و زر اندوختم بی فایده
    گشت از ترک ادب هر بی حیایی کامیاب
    من درین محفل ادب آموختم بی فایده
    گوهر مقصود در گنجینه دل فرش بود
    من درین دریا نفس را سوختم بی فایده
    نیست جز تسلیم ساحل عالم پرشور را
    من درین دریا شنا آموختم بی فایده
    ساده می بایست کردن دل ز هر نقشی که هست
    من دماغ از علم رسمی سوختم بی فایده
    نیست رقت در دل سر در هوایان یک شرر
    در حضور شمع خود را سوختم بی فایده
    از جواهر سرمه من دیده ای بینا نشد
    در ره کوران چراغ افروختم بی فایده
    نیست در آهن دلان پیوند نیکان را اثر
    سوزن خود را به عیسی دوختم بی فایده
    این جواب آن غزل صائب که می گوید حکیم
    عمرها علم و ادب آموختم بی فایده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha