کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    موقوف انقطاع بود اتصال من
    از خود گسستن است کمند غزال من
    چون ساز، گوشمال مرا ساز می کند
    در ترک گوشمال بود گوشمال من
    آبی که نیست در جگرم می کند سبیل
    ریحان همیشه تازه بود در سفال من
    در روز حشر شسته بود پاک، نامه ها
    گر نم برون دهد عرق انفعال من
    سرشته خیال من از خواب نگسلد
    رحم است بر کسی که شود هم خیال من
    بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود
    چندان که چرخ بیش دهد خاکمال من
    از من فراغبال درین بوستان مجو
    کز نقش، سبزه ته سنگ است بال من
    با صد هزار عقده چو سروم گشاده روی
    کلفت می رسد به کسی از ملال من
    صائب چو مار سرزده پیچم به خویشتن
    موری اگر به سهو شود پایمال من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha