کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در خون نشست لاله ز چشم سیاه تو
    گل گوشه گیر گشت ز طرف کلاه تو
    هرگز به زیر پای نمی بینی از غرور
    بیچاره عاشقی که شود خاک راه تو
    زلف این چنین ز دست تو گر می کشد عنان
    خواهد گرفت روی زمین را سپاه تو
    چشم غزال، داغ سیاهی فکنده ای است
    در معرض سیاهی چشم سیاه تو
    آگاه نیستی که چه دلها شکسته است
    مشاطه در شکستن طرف کلاه تو
    هر چند دست و پای زند بسته تر شود
    هر دل که شد مقید زلف سیاه تو
    از هاله زود حلقه کند نام ماه را
    خطی که گشت گرد رخ همچو ماه تو
    از بیم چشم زخم، ز مژگان آبدار
    صد تیغ کرده است حمایل نگاه تو
    صد پیرهن عرق کند از شرم، بوی گل
    از برگ گل کنند اگر خوابگاه تو
    از بس که در ربودن دل تیزچنگ بود
    شد تیر روی ترکش مژگان نگاه تو
    نقش دگر در او نتواند گرفت جای
    آیینه دلی که شود جلوه گاه تو
    در خون آهوان حرم کاسه می زنی
    صائب چگونه امن شود در پناه تو؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha