کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بهار آفرینش گرده سیمای تو
    رشته جانها خس و خاشاک از دریای تو
    جوی خون از دیده خورشید می سازد روان
    چهره خاک از فروغ لاله حمرای تو
    خاک تا گردن میان آب پنهان گشته است
    بس که می سوزد دلش از آتش سودای تو
    دامن بی طاقتان را خاک نتواند گرفت
    چون شرر از سنگ می آید برون جویای تو
    گوهر دلها ز گلزار تو عقد شبنمی است
    رشته جانها رگ ابری است از دریای تو
    خاک شد بیدار از خواب گران نیستی
    از عرق افشانی رخسار جان افزای تو
    تیغ اگر بارد به فرقش، همچنان آسوده است
    بس که حیران است صائب در رخ زیبای تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha