کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد خط مشکبار عیان از عذار او
    جوهرنما شد آینه بی غبار او
    فرصت کم است دولت پا در رکاب را
    غافل مشو ز دور خط مشکبار او
    از پیچ و تاب حلقه کند نام آفتاب
    خطی که گشته است به گرد عذار او
    در چارفصل سبزه خط تو تازه است
    موقوف وقت نیست چو عنبر بهار او
    آه از غرور حسن که در روزگار خط
    در خواب ناز می گذرد روزگار او
    برگ خزان رسیده شمارد سهیل را
    حیرانی عقیق لب آبدار او
    دامن ز صحبت گل بی خار می کشد
    در هر دلی که ریشه کند خارخار او
    چون زلف دست در کمر عیش حلقه کرد
    هر کس که روز کرد شبی در کنار او
    خالی نمی شود ز می لعلی ساغرش
    چون لاله هر دلی که بود داغدار او
    آن سوخته است عشق که سازد یکی هزار
    هر خرده شرر که کند جان نثار او
    صائب همین نه داغ رخ لاله رنگ اوست
    بی داغ نگذرد کسی از لاله زار او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha