کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در روز حشر سایه کوه گناه من
    گردید از آفتاب قیامت پناه من
    اندیشه از شکست ندارم که همچو موج
    افزوده می شود ز شکستن سپاه من
    گر ماه و آفتاب شود هر ستاره ای
    روشن نمی شود شب بخت سیاه من
    سوزد به ناتوانی من دل غنیم را
    دود از نهاد برق برآرد گیاه من
    نبود به ناز بالش مردم مرا نیاز
    کز دست خود بود چو سبو تکیه گاه من
    بر باد داد خرمن عمر من و هنوز
    ساکن نمی شود نفس عمر کاه من
    در چشمخانه بر در و دیوار می تند
    از دورباش ناز تو تار نگاه من
    کم نیست فیض گردش تسبیح من ز جام
    مخمور مست می رود از خانقاه من
    در وادیی که خلق نظر بسته می روند
    باریک تر ز موی میان است راه من
    هر چند می کشم می گلرنگ در لباس
    گل می کند چو غنچه ز طرف کلاه من
    در تنگنای سینه ازان خوی آتشین
    چون موی زنگیان شده پیچیده آه من
    چون شمع پیش پای نسیم اوفتاده ام
    دست حمایت که شود تا پناه من
    هر چند از حجاب ندارم زبان عذر
    صائب بس است خجلت من عذرخواه من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha