کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صاف است به گردون دل بی کینه مستان
    زنگار نگیرد به خود آیینه مستان
    در آینه هر نقش کجی راست نماید
    کین مهر شود در دل بی کینه مستان
    آیینه ز خاکستر اگر نور پذیرد
    از دردکشی صاف شود سینه مستان
    در گلشن وحدت گل رعنا نتوان یافت
    یکرنگ بود شنبه و آدینه مستان
    در ناف غزالان ختن مشک نهان است
    غافل مشو از خرقه پشمینه مستان
    گنجوری گوهر طلبد حوصله بحر
    هر دل نشود محرم گنجینه مستان
    جامی که توان دید در او راز جهان را
    در عالم ایجاد بود سینه مستان
    سرپنجه خورشید به شبنم نتوان تافت
    دل صاف کن ای محتسب از کینه مستان
    حسنی که ز خط بر سر انصاف نیاید
    بی فیض بود چون شب آدینه مستان
    صائب پی روشن گهران گیر که زنگار
    طوطی شود از پرتو آیینه مستان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha