صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۱۶: صاف است به گردون دل بی کینه مستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صاف است به گردون دل بی کینه مستان زنگار نگیرد به خود آیینه مستان در آینه هر نقش کجی راست نماید کین مهر شود در دل بی کینه مستان آیینه ز خاکستر اگر نور پذیرد از دردکشی صاف شود سینه مستان در گلشن وحدت گل رعنا نتوان یافت یکرنگ بود شنبه و آدینه مستان در ناف غزالان ختن مشک نهان است غافل مشو از خرقه پشمینه مستان گنجوری گوهر طلبد حوصله بحر هر دل نشود محرم گنجینه مستان جامی که توان دید در او راز جهان را در عالم ایجاد بود سینه مستان سرپنجه خورشید به شبنم نتوان تافت دل صاف کن ای محتسب از کینه مستان حسنی که ز خط بر سر انصاف نیاید بی فیض بود چون شب آدینه مستان صائب پی روشن گهران گیر که زنگار طوطی شود از پرتو آیینه مستان صائب تبریزی