کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلنشین افتاده است از بس که خط و خال او
    ریشه در آیینه چون جوهر کند تمثال او
    حیرت آن روی آتشناک مهر لب شده است
    ورنه صد فریاد دارد هر سپند خال او
    صورت دیوار می آید به جان بی نفس
    وقت بیرون آمدن از خانه در دنبال او
    نیست چون تیر کمان سخت بر گردیدنش
    می دود هر کس ز خود بیرون به استقبال او
    دور باش ناز او از بس غیور افتاده است
    سایه می آید به ترس و لرز از دنبال او!
    می توان از نقش پای او شنیدن بوی خون
    بس که گردیده است چون عاشقان پامال او
    روی خوبان دگر از باده رنگین گر شود
    چهره می می شود لعلی ز رنگ آل او
    در مقام دلبری ساکن تر از مرکز بود
    گر چه آتش زیر پا دارد ز عارض خال او
    قامت او گر به این عنوان کند نشو و نما
    زود خواهد گشت طوق قمریان خلخال او
    می کند چندین دل آشفته را گردآوری
    صائب از هر حلقه ای زلف پریشان حال او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha