کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه شد از سرنوشت من نگارین پای تو
    زیر پای خود ندید از سرکشی بالای تو
    من چسان دل را عنانداری کنم جایی که هست
    کوه طور از وحشیان دامن صحرای تو
    گر چه نتوان یافت می دانم به جست وجو ترا
    می برم غیرت به هر کس می شود جویای تو
    نیست ممکن برندارد سایه خود را ز خاک
    سرکش افتاده است از بس قامت رعنای تو
    اشک چون پروانه می گردد به گرد او مدام
    دیده هر کس که روشن گشت از سیمای تو
    از تغافل می کند خون در جگر آیینه را
    کی غم عشاق دارد حسن بی پروای تو؟
    چشم آهو گرچه بازیگوش و شوخ افتاده است
    پرده خواب است پیش نرگس گویای تو
    بی تأمل نقد جان صائب به پایت می فشاند
    زیر پای خود اگر می دید استغنای تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha