صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۷۱: گر چه شد از سرنوشت من نگارین پای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه شد از سرنوشت من نگارین پای تو زیر پای خود ندید از سرکشی بالای تو من چسان دل را عنانداری کنم جایی که هست کوه طور از وحشیان دامن صحرای تو گر چه نتوان یافت می دانم به جست وجو ترا می برم غیرت به هر کس می شود جویای تو نیست ممکن برندارد سایه خود را ز خاک سرکش افتاده است از بس قامت رعنای تو اشک چون پروانه می گردد به گرد او مدام دیده هر کس که روشن گشت از سیمای تو از تغافل می کند خون در جگر آیینه را کی غم عشاق دارد حسن بی پروای تو؟ چشم آهو گرچه بازیگوش و شوخ افتاده است پرده خواب است پیش نرگس گویای تو بی تأمل نقد جان صائب به پایت می فشاند زیر پای خود اگر می دید استغنای تو صائب تبریزی