کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می چکد آب حیات از سبزه زار خط تو
    می شود جان تازه از سیر بهار خط تو
    قطعه یاقوت افتاده است مردم را ز چشم
    همچو تقویم کهن در روزگار خط تو
    آنچه گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
    مه حصاری گشته از شرم غبار خط تو
    چشم حسرت می شود هر حلقه زان زلف سیاه
    گر به این عنوان شد دلها شکار خط تو
    سنبل فردوس ریزد خار در پیراهنش
    دیده هر کس که شد آیینه دار خط تو
    در لباس کفر آوردن به ایمان خلق را
    ختم شد بر مصحف خط غبار خط تو
    خواندن فرمان شاهان را نثاری لازم است
    چون نسازم خرده جان را نثار خط تو؟
    عاقبت با دیده ام کار جواهر سرمه کرد
    گرچه چشمم شد سفید از انتظار خط تو
    یاد کن ما را به پیغامی که ده روز دگر
    می شود خاک فراموشان غبار خط تو
    چون خط استاد کز ماندن شود حسنش زیاد
    بیش شد از کهنه گشتن اعتبار خط تو
    حلقه ها در گوش خورشید درخشان می کشد
    گر بلندی این چنین گیرد غبار خط تو
    می کنم بر نامرادی با کمال شوق صبر
    تا شود خاک مراد من غبار خط تو
    قسمت آن زلف صائب با رسایی ها نشد
    امتدادی را که دارد گیرودار خط تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha