کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون تخم سوخته است ز سودا دماغ من
    کز ابر نوبهار شود تازه داغ من
    منت کند سیاه، دل روشن مرا
    دست حمایت است نفس بر چراغ من
    از خرقه داغهای مرا می توان شمرد
    دیوار نیست مانع گلگشت باغ من
    مجنون من ز وصل لباسی است بی نیاز
    ورنه سیاه خیمه لیلی است داغ من
    نومید چون ز توبه سنگین خود شوم؟
    کز سنگ همچو لاله برآید ایاغ من
    از بوستان به برگ خزان دیده ای خوشم
    تر می شود به نامه خشکی دماغ من
    زنگ از دلم به باده گلگون نمی رود
    دایم چو لاله زیر سیاهی است داغ من
    شیرین لبان به رخصت من آب می خورند
    میراب جوی شیر بود سنگداغ من
    گر آب زندگی عوض می به من دهند
    چون لاله خون مرده شود در ایاغ من
    از خویش رفته را نتوان نقش پای یافت
    سرگشته آن کسی که بود در سراغ من
    صائب گذشته ام ز سر خویش عمرهاست
    بر خود ز باد صبح نلرزد چراغ من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha