کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لب ترا خط سبز آمد از کمین بیرون
    چه زهر بود که آمد ازین نگین بیرون
    به مهر خال شود تنگ جا درین محضر
    اگر ز روی تو آید خط این چنین بیرون
    هوای کوی خرابات آنقدر شوخ است
    که تخم سوخته می آید از زمین بیرون
    به استخون نرسد تا ز فقر تیغ ترا
    مکن چو نال قلم دست از آستین بیرون
    ز عشق او دل تنگی شده است قسمت من
    که از بهشت مرا می برد غمین بیرون
    ز کار بسته من عاجزست تردستی
    که از جبین سپر برده است چین بیرون
    نشسته نقش کجی آنچنان درین ایام
    که نام، راست نمی آید از نگین بیرون
    اگر چه ناله من چرخ را ز جا برداشت
    نیامد از لب کس صائب آفرین بیرون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha