کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروز رخ نشسته به خون جگر سخن
    از صلب خامه آمده با چشم تر سخن
    هر نقطه شاهدی است که بر صفحه وجود
    هرگز نداشت جز گره دل ثمر سخن
    روزی که از شکاف قلم چشم باز کرد
    در خاک تیره رفت فرو تا کمر سخن
    داغ ستاره سوختگی داشت بر جبین
    روزی که شد ز کلک قضا جلوه گر سخن
    از بس که رو به هر طرفی کرد و ره نیافت
    از شرم، روی صفحه ندارد دگر سخن
    تا کی الف به سینه کشد کلک بی گناه؟
    دندان ز نقطه چند نهد بر جگر سخن؟
    در عهد این سیاه دلان آب جوی شد
    گر داشت آبرویی ازین پیشتر سخن
    سیر آمدم ز قسمت ایام، تا به چند
    چون خامه حاصلم بود از خشک (و) تر سخن
    از چشم اهل هند، سخن آفرین ترم
    عاجز نیم چو طوطی کم حرف در سخن
    با شق خامه، شق قمر را چه نسبت است؟
    بیرون نیامده است ز شق قمر سخن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha