کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فقیران را به چوب منع از درگاه خود راندن
    به شمع دولت بیدار باشد دامن افشاندن
    مگردان روی گرم از دوستان تا دولتی داری
    که از یک شمع روشن می توان صد شمع گیراندن
    به خاموشی ز زخم خصم بد گوهر مشو ایمن
    که آب تیغ طوفان می کند در وقت خواباندن
    دهد هر کس به ریزش دست خود در زندگی عادت
    به نقد جان به آسانی تواند دست افشاندن
    بپوشان دیده از خود، در حریم وصل محرم شو
    که با دریا یکی گردد حباب از چشم پوشاندن
    ز دل زنگار غفلت می زداید صحبت پاکان
    که در گوهر نگردد سبز، رنگ آب از ماندن
    دل بی تاب دارد دور باش خانه زاد از خود
    مروت نیست ما را چون سپند از بزم خود راندن
    لطیف افتاده است از بس که آن سیمین بدن صائب
    خط نارسته را زان صفحه رومی توان خواندن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha