کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی ز صافی چشم تو چشم جان روشن
    نسیم پیش خرام تو بوی پیراهن
    ازان همیشه تر و تازه است سنبل زلف
    که بی حجاب کند با تو دست در گردن
    ز خاک، دست و گریبان به سرو برخیزد
    به خاک هر که شود قامت تو سایه فکن
    ز برگ لاله این باغ سرسری مگذر
    که لیلیی سر مجنون نهاده در دامن
    تو کیستی که کنی سر برهنه همچو حباب
    در آن فضا که نگردد محیط بی جوشن
    به اینقدر که ز دل بر سر زبان آمد
    چو آفتاب به گرد جهان دوید سخن
    سف رساند خضر را به چشمه حیوان
    به مهر، چشم مسیحا شد از سفر روشن
    نبرد زنگ ز آیینه دل یعقوب
    نسیم مصر سفر تا نکرد از مسکن
    جواب آن غزل است این صائب مولوی
    که او چو آینه هم ناطق است و هم الکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha