کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب عیدست ساقی باده روشن مهیا کن
    تماشای مه نو را ز جام زر دو بالا کن
    خمارآلود بی تاب است در خمیازه پردازی
    لب ما بسته می خواهی، دهان شیشه را وا کن
    به شکر این که در زیر نگین داری می لعلی
    سفال و سنگ این ویرانه را یاقوت سیما کن
    عجب عیشی است ماه نو به روی دوستان دیدن
    قدح بردار و ارباب طرب را جمع یک جا کن
    ز زهد خشک چون تسبیح در دل صد گره دارم
    به جامی قبضه خاک مرا دامان صحرا کن
    ز احیای زمین مرده به طاعت نمی باشد
    دل افسرده ما را به جام باده احیا کن
    ز معماری نصیب خضر عمر جاودانی شد
    به درد باده تا ممکن بود تعمیر دلها کن
    ز مستی کن لب جان بخش را تلقین گویایی
    جهان چون چشم سوزن تنگ بر چشم مسیحا کن
    به روی دل توان تسخیر کردن ملک دلها را
    کلاه سرکشی از سر بنه، تیغ از کمر وا کن
    کمند آسمانی پاره گردیدن نمی داند
    دل دیوانه را زنجیر ازان زلف چلیپا کن
    ندارد تاب دست انداز جرأت دامن پاکان
    زمین سینه را پاک از خس وخار تمنا کن
    ز اقبال کریمان آبرو گوهر شود صائب
    لب خواهش به ابر نوبهاران چون صدف وا کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha