کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گو مکن سایه کسی بر سر دیوانه من
    پرده چشم غزال است سیه خانه من
    گرد هستی نشسته است به کاشانه من
    می رود سیل سبکبار ز ویرانه من
    برق جایی که ز خرمن به تغافل گذرد
    به چه امید برآید ز زمین دانه من؟
    بحر را موج به زنجیر اقامت نکشد
    چه کند سلسله با شورش دیوانه من؟
    گر چه این میکده از خون جگر لبریزست
    باده ای نیست به اندازه پیمانه من
    هر زبانی که ازو زهر ملامت ریزد
    سایه بید بود بر سر دیوانه من
    می کشد دامن رعنایی فانوس به خاک
    شمع در حسرت خاکستر پروانه من
    دیده شیر چراغ سر بالین من است
    پرده چشم غزال است سیه خانه من
    فارغ از دردسر هستی ناقص گردد
    هر که مالد به جبین صندل بتخانه من
    صائب از حوصله هوش برآید فریاد
    چون برآید ز جگر ناله مستانه من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha