صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۸۷: گو مکن سایه کسی بر سر دیوانه من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گو مکن سایه کسی بر سر دیوانه من پرده چشم غزال است سیه خانه من گرد هستی نشسته است به کاشانه من می رود سیل سبکبار ز ویرانه من برق جایی که ز خرمن به تغافل گذرد به چه امید برآید ز زمین دانه من؟ بحر را موج به زنجیر اقامت نکشد چه کند سلسله با شورش دیوانه من؟ گر چه این میکده از خون جگر لبریزست باده ای نیست به اندازه پیمانه من هر زبانی که ازو زهر ملامت ریزد سایه بید بود بر سر دیوانه من می کشد دامن رعنایی فانوس به خاک شمع در حسرت خاکستر پروانه من دیده شیر چراغ سر بالین من است پرده چشم غزال است سیه خانه من فارغ از دردسر هستی ناقص گردد هر که مالد به جبین صندل بتخانه من صائب از حوصله هوش برآید فریاد چون برآید ز جگر ناله مستانه من صائب تبریزی