کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز آه من ندارد هیچ پروا کج کلاه من
    ز شوخی می کند چون زلف خود بازی به آه من
    به استغنا دل از عاشق ستاند کم نگاه من
    به شمشیر تغافل ملک گیرد پادشاه من
    خدا زین برق عالمسوز جانان را نگه دارد!
    که مژگان می شود انگشت زنهار از نگاه من
    نمی داند خس و خاشاک بال شعله می گردد
    رقیب از ساده لوحی خار می ریزد به راه من
    غرور یار از اظهار عجز من یکی صد شد
    به کار مدعی آمد درین دعوی گواه من
    پریشان کرد خط یار اوراق حواسم را
    که را گویم که از گردی پریشان شد سپاه من؟
    محبت جمع با تن پروری صائب نمی گردد
    وگرنه می شود هر سایه خاری پناه من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha