کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون
    به جان خود بگو جانا که از دل کرده ای بیرون؟
    اگر در پرده فانوس، اگر در غنچه می بینم
    تو از شوخی سری از جیب محمل کرده ای بیرون
    همیشه مردم چشم من از خون جگر پوشد
    لباسی را که پنداری ز بسمل کرده ای بیرون
    دم عیسی به استقبال روحت جان فشان آید
    گر از خود جامه آلوده گل کرده ای بیرون
    نرفتی نعره واری راه و خرسندی چنان صائب
    که پنداری سر از انجام منزل کرده ای بیرون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha