کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای لب لعل ترا خون یمن در آستین
    هر سر موی ترا چین و ختن در آستین
    گر چه دلگیرست چون شام غریبان طره اش
    دارد از رخسار او صبح وطن در آستین
    غیرت عشق زلیخا بود مانع، ورنه داشت
    بوی یوسف ساکن بیت الحزن در آستین
    در گلستانی که من گریان در آیم، غنچه ها
    خنده را پنهان کنند از شرمن من در آستین
    دامن فانوس آن وسعت ندارد، ورنه من
    گریه ها دارم چو شمع انجمن در آستین
    گر به دست افتد شکستی، می کنم در کار دل
    من نه زانهایم که اندازم شکن در آستین
    رشک مانع بود، ورنه تیشه من نیز داشت
    نقش های دلربا چون کوهکن در آستین
    اعتمادی نیست بر عمر سبکسیر بهار
    از شکوفه شاخ ازان دارد کفن در آستین
    بی محرک نیست ممکن حرفی از من سر زند
    گر چه دارم چون قلم چندین سخن در آستین
    گر چه صائب ظاهر ما چون قلم بی حاصل است
    شکرستانهاست ما را از سخن در آستین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha