کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه آسان است با بی برگی احرام سفر بستن
    که هم مرکب بود هم توشه، دامن بر کمر بستن
    حباب ما سبکروحان گرانجانی نمی داند
    یکی باشد نظر وا کردن ما با نظر بستن
    نمی سازد پریشان شغل دنیا وقت عارف را
    صدف را شور دریا نیست مانع از گهر بستن
    فشاندن بر ثمر دامان خود چون سرو، ازین غافل
    که می باید به برگ از بی بری دل چون ثمر بستن
    چو گل با روی خندان صرف کن گر خرده ای داری
    که دل را تنگ سازد در گره چون غنچه زر بستن
    مرا از چین ابرو نیست پروایی که عاشق را
    در امیدواری باز می گردد ز در بستن
    ز غفلت پشت بر دیوار دارد برگ کاه ما
    در آن وادی که باشد کوه در کار کمر بستن
    به خود بسته است قانع راه احسان کریمان را
    ز دریا نیست ممکن آب در جوی گهر بستن
    میان سنگ و مینا دوستی صورت نمی بندد
    دل ما و ترا مشکل بود بر یکدگر بستن
    اگر سیر مقامات است در خاطر ترا صائب
    در اثنای دمیدن همچو نی باید کمر بستن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha