کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به امید اقامت دل به اسباب جهان بستن
    بود شیرازه از غفلت به اوراق خزان بستن
    به خودسازی قناعت از بهار و زندگانی کن
    مکن در فصل گل اوقات صرف آشیان بستن
    منه بر عالم افسرده، دل از کوته اندیشی
    که هست از خامکاری در تنور سرد نان بستن
    مشو با قامت خم حلقه درگاه، دونان را
    که در بحر کمان باید توجه بر نشان بستن
    ندارد ناله و فریاد با دلبستگی سودی
    نمی بایست خود را چون جرس بر کاروان بستن
    خموشی سرمه کوه بلند آواز می گردد
    به لب بستن توان بیهوده گویان را زبان بستن
    ندارد از مروت بحر آبی در جگر، ورنه
    صدف را می توان با قطره چندی دهان بستن
    مروت نیست از داغ یتیمی سوختن گل را
    به آهی ورنه نخل باغبان را می توان بستن
    به همراهان پا در گل ناستد عمر کم فرصت
    در اثنای دمیدن همچو نی باید میان بستن
    مزن چین بر جبین وقت نزول در دو غم صائب
    که عیب است از کریمان در به روی میهمان بستن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha