صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۸۹: چه آسان است با بی برگی احرام سفر بستن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه آسان است با بی برگی احرام سفر بستن که هم مرکب بود هم توشه، دامن بر کمر بستن حباب ما سبکروحان گرانجانی نمی داند یکی باشد نظر وا کردن ما با نظر بستن نمی سازد پریشان شغل دنیا وقت عارف را صدف را شور دریا نیست مانع از گهر بستن فشاندن بر ثمر دامان خود چون سرو، ازین غافل که می باید به برگ از بی بری دل چون ثمر بستن چو گل با روی خندان صرف کن گر خرده ای داری که دل را تنگ سازد در گره چون غنچه زر بستن مرا از چین ابرو نیست پروایی که عاشق را در امیدواری باز می گردد ز در بستن ز غفلت پشت بر دیوار دارد برگ کاه ما در آن وادی که باشد کوه در کار کمر بستن به خود بسته است قانع راه احسان کریمان را ز دریا نیست ممکن آب در جوی گهر بستن میان سنگ و مینا دوستی صورت نمی بندد دل ما و ترا مشکل بود بر یکدگر بستن اگر سیر مقامات است در خاطر ترا صائب در اثنای دمیدن همچو نی باید کمر بستن صائب تبریزی