کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو گردد صاف آن مه بی حجاب آید برون
    صبح چون گردید روشن، آفتاب آید برون
    می جهد آتش چو شمع از دیده گریان من
    هیچ کس نشنیده است آتش ز آب آید برون
    بی دهن شو تا غم روزی نباید خوردنت
    کوزه لب بسته از خم پر شراب آید برون
    گریه چندین عقده مشکل به کار دل فزود
    از نزول قطره از دریا حباب آید برون
    موج بی آرام باشد بحر تا در شورش است
    نبض عاشق چون به مرگ از اضطراب آید برون؟
    محو گردد در فروغ عشق، عقل خیره سر
    دزد در کنجی خزد چون ماهتاب آید برون
    تا نسوزی چرخ را صائب ز آه آتشین
    آفتاب دل محال است از حجاب آید برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha