کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گوهر راز از دل بی تاب می آید برون
    گنج ازین ویرانه چون سیلاب می آید برون
    خورده ام از بس که خون دل ز جام زندگی
    گر به خاکم خط کشی، خوناب می آید برون
    بستن لب بر در روزی کند کار کلید
    کوزه از خم پر شراب ناب می آید برون
    از میان نازک او گر برآید پیچ و تاب
    رشته جان هم ز پیچ و تاب می آید برون
    می شود همچشم مجمر زود سقف خانه ام
    گر چنین آه از دل بی تاب می آید برون
    بس که از سوز دلم دیوار و در تفسیده است
    خشک از ویرانه ام سیلاب می آید برون
    روزیش خون جگر می گردد از دریای شیر
    هر که بی می در شب مهتاب می آید برون
    هر که از ناقص عیاری نیست خالص طاعتش
    روسیاه از بوته محراب می آید برون
    از نگاه کج دل نازک به خون غلطد مرا
    از زمین من به ناخن آب می آید برون
    از می گلگون یکی صد شد صفای عارضش
    گوهر شهوار خوب از آب می آید برون
    هر که صائب چون صدف بر لب زند مهر سکوت
    از دهانش گوهر سیراب می آید برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha