کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبح شد ساقی نقاب دختر رز برفکن
    زان لب شیرین، نمک در دیده ساغر فکن
    آتشی در دل ز عشق لاابالی برفروز
    آرزوی خام را چون عود در مجمر فکن
    صیقلی کن سینه خود را ز موج اشک و آه
    دفتر آیینه را در پیش اسکندر فکن
    جمع کن خار و خس این دشت را چون گردباد
    در گریبان سپهر و دیده اختر فکن
    از صدف آیین دشمن پروری را یاد گیر
    تیغ اگر بارد به فرقت، از دهن گوهر فکن
    شهپر سالک سبکباری است در راه طلب
    هر که دستار ترا خواهد، به پایش سرفکن
    نعل وارونی است هر موجی درین دریای خون
    هر کجا بیم خطر افزون بود لنگر فکن
    آرمیدن شعله را مغلوب خاکستر کند
    رخنه ها در سینه افلاک، چون مجمر فکن
    دولت بیدار در زیر سر افتادگی است
    خواب در هر جا که سنگینی کند، لنگر فکن
    تا مگر صائب چراغ کشته ات روشن شود
    چند روزی در گریبان خواب را اخگر فکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha