کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی کشش نتوان برون از قید دنیا آمدن
    بی رسن از چاه هیهات است بالا آمدن
    بی کمند جذبه خورشید عالمتاب عشق
    چون تواند شبنم از پستی به بالا آمدن
    عیسی از گرد علایق صاف شد بر چرخ رفت
    نیست ممکن درد را از خم به مینا آمدن
    چشم بد بسیار دارد خودنمایی در کمین
    چون شرر بیرون نمی یابد ز خارا آمدن
    هیچ کار از تیغ نگشاید در آغوش نیام
    از سواد شهر می باید به صحرا آمدن
    هر گنه عذری و هر تقصیر دارد توبه ای
    نیست غیر از زود رفتن عذر بیجا آمدن
    تا نگهبان تو شرم و مانع من دهشت است
    هیچ فرقی نیست از ناآمدن تا آمدن
    باده بی آب، در خون می کشد بیمار را
    پیش عاشق از مروت نیست تنها آمدن
    درد خونها خورد تا در سینه من بار یافت
    در حریم عشق نتوان بی محابا آمدن
    صائب از سنگین رکابی در سبکباری گریز
    تا توانی همچو کف بیرون ز دریا آمدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha