کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن
    دانه دل را سپند شعله آواز کن
    از ته دل چون سحر برکش نوای ساده ای
    نقش بر بال تذروان چنگل شهباز کن
    سهل باشد پرده قانون خود را ساختن
    می توانی، طالع ناساز ما را ساز کن
    ناقه را ذوق حدی (بر) دارد از دل فکر بار
    زیر بار غم منه دل را، حدی آغاز کن
    در رکاب برق دارد پای، فیض صبحگاه
    ای کم از شبنم، درین گلزار چشمی باز کن
    زیر کوه آهنین منت صیقل مرو
    خانه آیینه دل را به می پرداز کن
    ناخنی بر پرده های چنگ خواب آلود زن
    عیش های شب پریشان گشته را آواز کن
    غنچه باغ خموشی ایمن است از برگریز
    لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
    ماه صائب از نیاز خویش دایم زردروست
    بی نیازی شیوه خود کن، به عالم ناز کن
    این جواب آن که می گوید حکیم غزنوی
    پادشاه امروز گشتی در جهان آواز کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha