صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۱۸: عشق در بند گران است از وفای خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق در بند گران است از وفای خویشتن بید مجنون است خود زنجیر پای خویشتن از سر این خاکدان هر کس که برخیزد چو سرو در صف آزادگان باشد لوای خویشتن داشت حال مهره ششدر دل آزاده ام تا نیفکندم به آتش بوریای خویشتن از درون خانه باشد دشمن من چون حباب می کشم آزار دایم از هوای خویشتن نیستم در زیر بار منت باد مراد کشتی خویشم چو موج و ناخدای خویشتن از زمین کوی او کز برگ گل نازکترست چون توانم خواست عذر نقش پای خویشتن؟ از سر اخلاص صائب با رضای حق بساز جنگ دارد بنده بودن با رضای خویشتن صائب تبریزی