کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باده بی لعل لب دلبر نمی باید زدن
    غوطه در دریای بی گوهر نمی باید زدن
    با حیا نتوان ز لعل دلبران سیراب شد
    کوزه سربسته بر کوثر نمی باید زدن
    نیست چین در کار آن پیشانی واکرده را
    صفحه آیینه را مسطر نمی باید زدن
    رنج باریک آورد آمیزش سیمین بران
    سر برون چون رشته از گوهر نمی باید زدن
    رخنه ای زندان گردون را به جز تسلیم نیست
    در قفس بیهوده بال و پر نمی باید زدن
    خواب آسایش گرانسنگ است خون مرده را
    بر رگ این غافلان نشتر نمی باید زدن
    تا به آن خشک چون آیینه بتوان ساختن
    قطره در ظلمت چو اسکندر نمی باید زدن
    زردرویی می کند یکسان به خاک تیره ات
    حلقه چون خورشید بر هر در نمی باید زدن
    تشنه چشمان آب و رنگ از لعل، صائب می برند
    در حضور زاهدان ساغر نمی باید زدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha