کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به که غافل باشد آن سرو روان از خویشتن
    ورنه خواهد گشت از غیرت نهان از خویشتن
    بی نیازست از بدآموزان دل بی رحم او
    دارد این شمشیر سنگین دل، فسان از خویشتن
    از غم محرومی ارباب بینش فارغ است
    حسن مستوری که می گردد نهان از خویشتن
    می کند در هر نگاهی روی شرم آلود او
    از عرق ایجاد چندین دیده بان از خویشتن
    نیست پروای سلاح آن را که چون مژگان کج
    می تواند ساختن تیر و کمان از خویشتن
    آتش افسرده ام کز یک نسیم التفات
    می توانم کرد انشا صد زبان از خویشتن
    یوسف پاکیزه دامن از زلیخا چون گریخت؟
    می گریزد آشنای او چنان از خویشتن
    چون توانم یافت صائب راه کوی یار را؟
    من که عمری شد نمی یابم نشان از خویشتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha