صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۱۲: به که غافل باشد آن سرو روان از خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به که غافل باشد آن سرو روان از خویشتن ورنه خواهد گشت از غیرت نهان از خویشتن بی نیازست از بدآموزان دل بی رحم او دارد این شمشیر سنگین دل، فسان از خویشتن از غم محرومی ارباب بینش فارغ است حسن مستوری که می گردد نهان از خویشتن می کند در هر نگاهی روی شرم آلود او از عرق ایجاد چندین دیده بان از خویشتن نیست پروای سلاح آن را که چون مژگان کج می تواند ساختن تیر و کمان از خویشتن آتش افسرده ام کز یک نسیم التفات می توانم کرد انشا صد زبان از خویشتن یوسف پاکیزه دامن از زلیخا چون گریخت؟ می گریزد آشنای او چنان از خویشتن چون توانم یافت صائب راه کوی یار را؟ من که عمری شد نمی یابم نشان از خویشتن صائب تبریزی