کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو سر بر من گران داری نگارا
    نگویی از چه رو آخر خدا را
    مکن بر من جفا و جور از این بیش
    که طاقت طاق شد زین جور ما را
    ز حد بیرون مبر کز درد مردیم
    که حدّی باشد ای دلبر جفا را
    چو دل در طرّه ی زلف تو بستیم
    سزد گر نشکنی عهد و وفا را
    به خون دل منقش می کنم روی
    چو در دستم نمی آیی نگارا
    تو بر ما گر کسی دیگر گزینی
    به جای تو دگر کس نیست ما را
    صبا را از سر و زلف تو گفتم
    که بویی آورد این بینوا را
    ندانستم به دام زلف مشکین
    گرفتار آورد دردم صبا را
    به شکر آنکه سلطان جهانی
    دوا کن گه گهی حال گدا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha