کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مبا دردی که درمانش نباشد
    فراقی را که پایانش نباشد
    حرامش باد آن دل ای دلارام
    اگر عشق تو در جانش نباشد
    مرو در راه عشقی ای دل ریش
    که آن حدّ بیابانش نباشد
    سری کاو از غم تو پر ز سوداست
    یقین دانی که سامانش نباشد
    کسی کاو روی مه رویش را ببیند
    چرا در عید قربانش نباشد
    کسی کز روز وصل یار برخورد
    فراق دوست آسانش نباشد
    جهانی در فراقت مبتلا شد
    بجز وصل تو درمانش نباشد
    دل از دستش برون بردی چه چاره
    چو بر دل حکم و فرمانش نباشد
    اگر نانش دهد چرخ کهن سال
    چه حاصل چونکه دندانش نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha