کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شاد باش ای دل سرگشته که جان باز آید
    بار دیگر به تن مرده روان باز آید
    یارب این شب چه شبی باشد و این روز چه روز
    کز درم صبحدم آن رشک جنان باز آید
    محرمی نیست مرا نزد تو جز باد صبا
    که کند حال دلم عرض و نهان باز آید
    گرد هجران امل تخم وفا کاشته ام
    به امیدی که مگر آب روان باز آید
    آن نگار ار چه ره جور و جفا پیش گرفت
    دارم امید به لطفش که از آن باز آید
    بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذرد
    به تن خاکی ما راحت جان باز آید
    گوییا روز حسابست که جانم به امید
    به سوی قالب تن رقص کنان باز آید
    به جهان چون بجز از غصّه ندارم حاصل
    زود باشد که دل از کار جهان باز آید
    چون روانم ز غم هجر روان گشت از تن
    چه شود گر بر ما سرو روان باز آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha