کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی بیند دلم از یار خود کام
    فغان از دور جور چرخ خودکام
    مزاجش توسن و بدخوی و تندست
    که در عالم نشد با هیچکس رام
    ز جورش هست بر جای گلم خار
    بجای باده ام زهرست در کام
    نکرد آخر جهان با کس وفایی
    نکویی کن که تا گردی نکونام
    نداد او کام دل تا خون نگردید
    بباید ساختن با خویش ناکام
    در او آرام جستن نیست ممکن
    که نگرفتست هرگز با کس آرام
    مکن بر چرخ سفله اعتمادی
    مشو مغرور بر حسن ای دلارام
    مسوزم جان به نار هجر جانا
    منه بر پای دل از زلف خود دام
    به وصلم شاد گردان ای دو دیده
    بگفتا رو، که این سودا بود خام
    من از عشق تو باری سخت زارم
    نمی دانم که چون باشد سرانجام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha