کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی وصل تو ندارد جان با تن آشنایی
    یارب چه باشد ار تو یک دم ز در درآیی
    هیچت زیان ندارد ای نور دیده و دل
    گر یابد از جمالت این دیده روشنایی
    بازآی و خاطرم را بازآر کاو نزارست
    ما با توایم جانا آخر تو خود کجایی
    ما چشم دیده و دل در قامت تو بستیم
    ای سرو ناز بستان از ما مکن جدایی
    عمری مرا و عمری جان در سر تو کردیم
    زان رو چو عمر هرگز با هیچکس نپایی
    تو پادشاه حسنی در عالم لطافت
    زان می کنم شب و روز در کوی تو گدایی
    تو گوهری و ما خس در بحر عشقت ای جان
    شد مشتری دل من با آن گران بهایی
    گویی جهان وفایی چندان نمی نماید
    حقّا که از تو آموخت آئین بی وفایی
    گر چه تو بی وفایی همچون جهان ولیکن
    هر لحظه بر دل ما مهری دگر فزایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha