کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگارا بر من مسکین نظر کن
    ز آب چشم مظلومان حذر کن
    الا ای باد صبح ار می توانی
    نگارم را ز حال ما خبر کن
    بگو ای سرو ناز بوستانی
    ز لطفت یک زمان بر ما گذر کن
    دلا در دام عشق او اسیری
    مرادت بر نمی آید سفر کن
    سفر کردن دوای درد عشقست
    برو یا عشق او از سر بدر کن
    سنان غمزه اش خونریزتر گشت
    توانی جان و دل پیشش سپر کن
    غم هجرانش چون استاد عشقست
    بیا دل قصّه عشقش ز بر کن
    تو تا کی در جهان سرگشته گردی
    برو دستی در آن آر و کمر کن
    ز سودا زود در زلفش درآویز
    شکنج طره اش زیر و زبر کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha